مهم ترین و تکنیکی ترین اصول کار تیمی
برای موفقیت هر تیم، اصولی وجود دارد. اگر اعضای تیم این اصول را مبنای کار خود قرار دهند، میتوانند صرفنظر از میزان استعدادشان، اعضای مؤثرتری باشند. در ادامه در این سلسله مقالات به تفضیل در مورد اصول مهم برای کار تیمی خواهیم پرداخت.
اصل اول و بسیار مهم و مهم و مهم؛ صداقت و راستی و درستی است به نظر می رسد وقتی نمی توانیم کار تیمی درستی را به سرانجام برسانیم شک و تردید و دودلی به طرف مقابل و عدم راستی و درستی درونی و برونی است.
دوم همکاری و مشارکت بین اعضای تیم
برای موفقیت تیم اعضا باید با یکدیگر همدلی و همکاری داشته باشند. به این معنی که اعضا باید مصلحت و اهداف تیم را به مصلحت و اهداف خود ترجیح دهند و به فکر برنده شدن همه باشند.
سوم تعهد داشتن
اعضای تیم باید به خود و به وظایفی که به آنها محول میشود، تعهد داشته و سعی کنند وظایف خود را بهخوبی انجام دهند. به این طریق آنها هم به رشد خود کمک میکنند و هم به تیم بهره لازم را میرسانند.
چهارم ارتباطات بین اعضای تیم
اتحاد بین اعضای تیم عامل کلیدی موفقیت آن است ولی این اتحاد از طریق ارتباط بین اعضا ایجاد میشود. در تیم باید با هرکس به زبان خودش صحبت کنید، رک و راست باشید و همتیمیهای خود را از اطلاعات بیخبر نگذارید.
پنجم شایستگی، لیاقت و کفایت داشتن
سعی کنید به دنبال یادگیری یک تخصص باشید و حرفهای و متخصص شوید. هرکدام از اعضا باید در کاری متخصص باشند تا به کمک هم بتوانند تیم را به اهدافش برسانند.
ششم اعتماد داشتن اعضای تیم به یکدیگر
باید بین اعضای تیم اعتماد وجود داشته باشد و در شرایط مختلف بتوانند به یکدیگر تکیه کنند.
هفتم انضباط
در کار تیمی باید نظم وجود داشته باشد و وظایف بهطور منظم انجام شوند؛ یعنی کارهای محول شده باید در زمان مناسب و به شیوهای درست انجام شوند.
هشتم ارتقا توسط اعضای تیم
ارتقای شما، ارتقای تیم است. ارزش هر شرکتی به منابع انسانی اوست. هر یک از اعضای تیم میتوانند باعث افزایش کیفیت کار کل تیم شوند. کسی که بتواند سطح عملکرد تیم را بالا ببرد و بر توان و ظرفیت اعضای تیم بیفزاید، قابلستایش است.
نهم مشتاق بودن
شور و شوق درونی اعضای تیم باعث تقویت تیم میشود. حس اشتیاق را در خود برانگیزانید و به کار و تیم خود ایمان داشته باشید.
دهم داشتن قصد و هدف
اعضای تیم برای دستیابی به هدف متعالی، باید تصویر بزرگی از هدف در ذهن داشته باشند، ضعفها و قدرتهای تیم را بشناسند و وقت و نیروی خود را در مسیری بگذارند که آنها را به هدف تیم برساند.
یازدهم آگاهی از وظایف
اعضای تیم از وظایف خودآگاهی دارند. آنها هدف خود را میدانند و به رهبر تیم، اجازه رهبری کردن میدهند. اولویت اولشان موفقیت تیم است بعد موفقیت خودشان.
دوازدهم آمادگی
اعضای تیم برای رسیدن به مقصد و هدف آمادگی دارند. شما برای رسیدن به آمادگی نیازمند ارزیابی مقصد، مسیریابی رسیدن به هدف، داشتن نگرش مثبت نسبت به خود و تیم و درنهایت اقدام و عمل هستید.
سیزدهم رابطهمندی
تیم به وجود اعضایی نیاز دارد که توانایی برقراری ارتباط را داشته باشند و گوشهگیر و منزوی نباشند.
چهاردهم اصلاح و بهبود خود
اعضای یک تیم موفق همواره به فکر این هستند که خود و مهارتهایشان را اصلاح کرده و بهبود دهند. آنها برای توسعه فردی خودشان فکر میکنند، برنامه پیشرفت دارند، در هرلحظه و زمان آماده هستند و آنچه تاکنون یاد گرفتهاند را به کار میگیرند.
پانزدهم ازخودگذشتگی
اعضای تیم نسبت به یکدیگر بخشنده بوده، اهل سیاستبازی نیستند، به تیم وفادارند و به وابستگی متقابل بیش از استقلال اهمیت میدهند.
شانزدهم راهحلگرا بودن
اعضای یک تیم موفق مشکلگشایند و اگر با مشکلی مواجه شوند به پیدا کردن راهحل آن فکر میکنند. این افراد تحولآفرین هستند و تیمی که چنین اعضایی داشته باشد موفق است.
هفدهم پیگیری
اعضای یک تیم موفق برای رسیدن به هدف، پایداری و سماجت دارند. همه توان خود را به کار میگیرند، به شانس و بخت و تقدیر متکی نیستند و در شرایط دشوار، دست از کار نمیکشند.
هجدهم انعطافپذیری و سازگاری با تیم و مجموعه و گروه
اعضای تیم باید کاملاً منعطف باشند به این معنی که خودشان را با تیم و خواستههای تیم کاملاً منطبق و سازگار نموده در جهت اهداف گروهی و تیمی و در یک جهت حرکت نمایند.
نوزدهم تفکر سیستمی داشتن و عقلمان به چشمان نبودن
تفکر سیستمی نوعی نگاه به جهان هستی و پدیدههای آن است. این شیوه تفکر، روششناسی مؤثری را برای سیستمهای اجتماعی- فرهنگی در محیط آکنده از آشفتگی و پیچیدگی ارائه میدهد. در تفکر سیستمی، صرفاٌ به اجزاء و جزئیات یک سیستم نگاه نمیشود بلکه چگونگی تعامل بین اجزاء و نیز برهمکنش اجزاء و محیط بررسی میشود و به همین خاطر باید در کار تیمی هم به این مدل از تفکر روی آورد.
موانع و عواملی سبب میشود انسانها از تفکر سیستمی دور شوند. تفکر سیستمی تفکری کلنگر است در حالی که تکیه صرف بر جزءنگری، امکان فهم الگوهای حاکم بر پدیده و سیستم را از بین میبرد. تمرکز بر روی وقایع، و بویژه وقایع ناگهانی، باعث میشود انسان الگوی تغییرات درازمدت را که در پشت رخدادها نهفته است درک نکند. از اینرو، منفینگری و سرزنش کردن شرایط محیطی تشدید میشود و انسان خیال میکند چیزی در بیرون از سیستم سبب بروز مشکلات است، در حالیکه تمامی اسباب و علل مسائل در درون سیستم نهفته است پس شما نیز در تمامی رویه های تیم خود از تفکر سیستماتیک استفاده فرمائید.
دام دیگر در این زمینه، تفکر دوگانه است که در آن، انسان با نوعی تحلیل سادهاندیشانه، به نگرش “صفر و یک” گرفتار میشود. این نگرش براساس پیشفرضها و تصورات قبلی و قیود خودنهادهای است که ذهن را در قالبهای بسته نگه میدارد. این شرایط مستعد آن است که ذهن انسان به مسیر اشتباه رهنمون شود و به علائم، بیش از علل و یا به جای آن، توجه کند و به همبستگی ظاهری متغیرها استناد کند، در حالیکه بین آنها هیچگونه ارتباط علت و معلولی وجود ندارد.
تفکر سیستمی، در قالب کلیت و تمامیت سیستم دیده میشود و بهاین ترتیب از سطح به عمق و از جزء به کل گذر میشود.
بیستم مدیریت زمان اصل فراموش شده کار تیمی
مدیریت زمان یا مدیریت زمان به عنوان سیستمی کارا و مؤثر برای کنترل و استفاده ی زمان تعریف می شود. در واقع اگر بدانیم برای انجام فعالیت های رسمی و غیر رسمی، اداری و غیر اداری، زمان محدودی در اختیار ما قرار می گیرد و یا خود آن را تعیین می کنیم، بیشترین تمرکز خود را بر چگونگی استفاده ی بهینه از زمان صرف خواهیم نمود تا هم زمان مورد نظر، هدر نرفته و هم بتوان برای نیل به اهداف از آن بهره مند شد. در این خصوص لازم است به یک سیستم مناسب و مؤثر دراستفاده از مدیریت زمان بیاندیشیم.
مدیریت زمان به مدیران امکان می دهد تا از زمان بهتر استفاده کنند و از اتلاف انرژی در سازمان جلوگیری به عمل آورند. برای تحقق این امر، شناخت صحیح روش های کاربردی آن بسیار اهمیت دارد.
اما بد نیست با اصول چهار گانه مدیریت زمان اشنا شویم برای صرفه جویی در وقت، نیرو و انرژی خود، بهبود بازدهی و کاهش فشارهای روحی قبل از انجام هر کار چهار سئوال (اصل) ذیل را مطرح کنید :
اصل اول: آیا لازم است این کار حتماً انجام شود؟ و آیا این فعالیت قابل حذف است؟
اصل دوم: آیا من ملزم به انجام دادن آن هستم؟و آیا این فعالیت قابل تفویض است؟
اصل سوم: آیا می توانم این کار به تعویق بیندازم؟و آیا فعالیت را می توان به فرصت دیگری موکول کرد؟
اصل چهارم: آیا من باید مستقیماً این کار را انجام دهیم؟
در پایان نکاتی از جنگ دوم جهانی برایتان نقل می کنم که فوق العاده جالب و هیجان انگیز است.
عملیات بارباروسا اسم رمز اشغال شوروی توسط آلمان در جریان جنگ جهانی دوم بود.
از ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱، بیش از ۳٫۹ میلیون سرباز قدرتهای محور اتحاد شوروی را در طول ۲۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک اشغال کردند، که بزرگترین اشغال در تاریخ جنگهای نسل بشر است.
در عملیات بارباروسا از ۶۰۰ هزار وسیله نقلیه موتوری، و ۷۵۰ هزار اسب استفاده شد. این عملیات جاه طلبانه که با آرزوی مداوم آدولف هیتلر برای فتح سرزمینهای روسیه به پیش میرفت، آغازی بر فاز محوری تعیین پیروز جنگ داشت.
اشغال شوروی توسط آلمان منجر به ۹۵٪ همه تلفات ارتش آلمان از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴ و ۶۵٪ کل تلفات نظامی متحدین در تمام طول جنگ شد. تحلیلگران معتقدند حمله به شوروی بزرگترین اشتباه نظامی هیتلر بود و کار تیمی ضعیف و خود محوری هیتلر و عدم استفاده از کار تیمی در اطاق جنگ هیتلر باعث شکست سریع و ناباورانه او شد و باید این را هم در نظر گرفت موفقیتها و پیروزی های ابتدای جنگ دوم جهانی توسط المانیها و به رهبری هیتلر نتیجه یک کار تیمی دقیق و عالی و بدون نقص بود و در طول زمان رفته رفته احساس اطمینان هیتلر به افراد مارشالها و فیلد مارشالهایش از دست رفت و کار تیمی او هم متزلزل شد و…